
من و تو
از يك شهر
در يك راه
رو به يك مقصد دور
قدم به قدم
دوش به دوش
شايد كه ما... همسفريم
من و تو
با يك نگاه
با يك شوق
با يك اميد
به گل كوچك صحرا
شايد كه ما... چشم به هم دوخته ايم
من و تو
قلم به دست
مركب به كنار
كاغذ بي خط ِ دفتر
شكل قلب هاي پاره پاره
شايد كه ما... دوري را غلط آموخته ايم
من و تو
چشممان گريان
لبمان خندان
مويمان آشفته
دستمان در دست هم
شايد كه ما... عاشق شده ايم